سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با یاد تو زنده ام
  •   حرف او به من
  • می دونم اینقده اذیتش کردم که .... الان حرف  تک گل من اینه :

    موندن و بودن با تو نه دیگه تکرار نمی شه

    دنیارو اگه بدی دلم ازت صاف نمی شه

    تو برو عزیز من تنهایی  یاورم می شه

    نه دیگه دوست دارم محاله باروم بشه

    حیف قلبم که  یه روزی به تو دادم عشقمو امانت

    چشمای بارونیه من کرده بودش به تو عادت

    به تو عادت ....

    به خدا جهنمم جایی واسه تو نداره

    حیف آتیش که بخواد روی سر تو بیاره

    حرف من همینه که برو پی کار خودت

    هر چی غم و غصه اس  همگی مال خودت

    حالا حقته بری یه گوشه ای زار بزنی

    از غم نبودنم هی داد و فریاد بزنی

    ار خدا اینو می خوام همیشه آواره باشی

    واسه درمون دلت دنبال راه چاره شی



  • نویسنده: ریحانه(سه شنبه 86/5/23 ساعت 1:15 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   همیشه به یادت هستم گلم
  •  

    وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره.....

    وقتی نا امید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی.....

    وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه.....

    وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت واسه خودش یه کلبه ساخته.....

    وقتی که چشمات خالی از تصویر شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه.....

    وقتی جایی نشستی که کنارت خالی بود به یاد بیار کسی رو که توی آغوشت جای میگرفت.....

    وقتی به انگشتات نگاه میکنی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش توی انگشتات گم میشد.....



  • نویسنده: ریحانه(شنبه 86/4/30 ساعت 11:56 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   مهر سکوت
  • خیلی وقته دلم می خواست نوشته ای بنویسم و اینجارو آپ کنم اما دیگه نوشتنم دوست ندارم .

    اصلا دیگه با همه  غریبه ام . با خودم . دفتر م . با خدام . با هم آدمای روی  زمین .

    نمی دونم چه باید بکنم . هر روزم بدتر از روز دیگه .

    خیلی خسته ام . اون قدر که توان دوباره بلند شدنو ندارم و هیچ کس ، دست دراز نمی کنه واسه بلند کردن من .

    هیچ کس نمی گه اینم یه آدمه  . شاید یه روز همه توانشو از دست داده باشه . شاید دیگه نیرویی نداشته باشه  . شایدو هزار شاید که گفتنش هیچ فایده ای نداره . جز یادآوری تمام رنجی که  کشیدم . اونم تنها برای خودم . نه واسه هیچ کس دیگه ای .

    خداجون این چه جور زندگیه که همه از  کمک کردن به من دریغ می کنن اما حتی توی این وضعم توقع کمک از من دارن . حتی اونی که ...

    دیگه نمی تونم بنویسم اصلا یاد تمام خاطات تلخم می افتم نمی تونم بنویسم . نمی تونم حرف بزنم  .انگار یه مهر زده میشه به دهنم . می گه : هیس، شاکت باش. یه بار حرفی نزنیا.

    نمی دونم اون چیه که به من می گه سکوت کن . نمی دنم واسه چی می گه سکوت کن .

    یه جوری خودمم حس می کنم بقیه از دستم خسته شدن . صدام ، حضورم . همه و همه آزارشون می ده . پس همون ندارو قبول می کنم و سکوت می کنم تا وقتی که خودش مهر سکوت لبهامو برداره

     

     



  • نویسنده: ریحانه(جمعه 86/4/29 ساعت 11:15 صبح)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • حرف او به من
    همیشه به یادت هستم گلم
    مهر سکوت
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 2073
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 0
  •   درباره من

  • با یاد تو زنده ام
    ریحانه

  •   لوگوی وبلاگ من

  • با یاد تو زنده ام

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی